محمود امانیطهرانی
در باب چگونگی مواجههی مدارس نوین مذهبی با برنامههای درسی، از اين نکته آغاز ميكنم که طبيعتاً كسانی كه يك مدرسهی هدفدار و مامؤريّتمدار همچون مدرسهی علوی را تأسيس ميكنند، پس از مدّتی به اين نقطه ميرسند که برای دستیابی به اهداف و مقاصد خود، نیاز به يك الگوي برنامهی درسي دارند. بهطور معمول، این الگوی خودساخته در سادهترین شکل ممکن، هدف را در مركز و سه عنصر اصلی برنامهی درسی یعنی «محتوای یادگیری»، «روشهای یاددهیـیادگیری» و «ارزشيابي» را در حول آن قرار ميدهد. به این ترتیب، يك مثلّث تشکیل میشود که نيل به اهداف را میسّر میسازد و به فعّاليّتهای گوناگون مدرسه، همسویی و قابلیّت دفاع میبخشد. از این منظر، مشاهده میشود که مدارس نوين مذهبي و بهطور خاص مؤسّسهی علوي، در مواجهه با برنامههاي درسي رسمی و ملّی، مواجههای فعّال داشتهاند. انواع اين مواجهه را در چهار بخش میتوان طبقهبندی کرد.
1. پذیرش: اوّلين نوع مواجههي اين مدارس با برنامه درسی رسمی کشور، به رسمیّت شناختن و تلاش در جهت درك كامل برخی از برنامههاي درسي و اجراي بیکموکاست آنها بوده است. این تلاش بخشی از اهداف مدرسه در جهت اثبات جنبهی سرامدي و مقبولیّت اجتماعی خود را برآورده میسازد.
2. غنیسازی: مواجههی دومي كه در این مدارس چشمگير است، بحث غنيسازي است. در اینجا، بحث ترميم و تكميل محتوايي مطرح است كه از ديد اینگونه مدارس، نیازمند توجّه مضاعف بوده؛ امّا در برنامههاي رسمي كشور، آنها را در حدّ کفایت نمييابند.
3. ویژهسازی: مواجههی سوم، ويژهسازي برنامههاي درسي بر حسب علایق، خطوط قرمز و پارهای ملاحظات خاصّ است. این امر گاهي به تغيير برنامهی درسي، كاهش برنامهی درسي، بذل توجّه كمتر به یک برنامه و گاهی در نقطهی مقابل، تقويت خاصّ پارهاي از برنامههاي درسي رسمي منجر ميشود.
4. نوآوری: آخرین نحوهی مواجهه، ايجاد نوآوريهاي قابل توجّه و چشمگير در باب برنامههاي درسي موجود یا عرضهی برنامهی درسی کاملاً جدید است.
شايد اين طبقهبندي به خودی خود از اهمّيّت فوقالعادهای برخوردار نباشد؛ امّا اگر قرار باشد روزی پیرامون این موضوع یک محور مطالعاتي تعریف و با دید الگوسازی به بحث برنامههاي درسي در مدارس نوین مذهبی پرداخته شود، شايد در اوّلین مرحله، نيازمند چارچوبی برای مطالعه باشد تا بتواند بر اساس آن به سراغ ملاكها و سنجههاي بهتري برای طبقهبندي و تحلیل برود. بدیهی است که در تمامی اين چهار مقوله، نمونههای فراوانی بهعنوان شاهد مثال وجود دارد. اینجانب به اقتضای تجربهی زیستهام در مدرسهی علوی بهعنوان دانشآموز، معلّم، معلّمراهنما، آموزشگر مربّیان و مشاور مدرسه در پارهای از امور برنامهریزی درسی و با تأکید بر اینکه بعضی از این تجربیّات را میتوان در بیش از یکی از گروههای فوق قرار داد، نمونههایی را مورد توجّه قرار میدهم. به نظر من، اوّلين و مهمترين نوآوري مدرسهی علوي، ايجاد يك فضاي مؤثّر و کارامد آموزش ديني بود كه در اين راستا، اشاره به دو تجربهی آموزشي ضرورت تام دارد.
اوّلین تجربه كه من مستقيماً از آن بيبهره بودم امّا وصف آن هنوز در فضای مؤسّسهی علوی ساری و جاری است، جلسات آموزشیـاعتقادي مرحوم استاد رضا روزبه بوده است که بر مخاطبان خود تأثیری شگفت داشته است. به نظر میرسد محتوای این برنامهی درسی، مبتنی بر یک نیازسنجی دقیق از جامعهی آن روزگار و تحلیل مسائل فکری مطرح در شرایط آن روز بوده است. دومين تجربه كه من در بخشي از دوران تحصيلم از آن بهرهمند شدم، كلاسهاي اخلاق مرحوم استاد علّامه علیاصغر كرباسچيان است. این برنامهی درسی هم از حیث محتوا و هم روش، از مقولههاي ابداعي و نوآورانهی ناب و قابل مطالعه و واکاوی است و هنوز دارای قابلیّت تحلیل از ابعاد گوناگون و جستوجو و استخراج عوامل مؤثّر بر تأثیرگذاری عمیق و ماندگار آن بر مخاطبان بهمنظور الگوگیری است.
موضوعِ دیگری كه شاید در ابتدای تدوین، مکتوبی دربارهی آن وجود نداشته است، امّا در مؤسّسهی علوی همواره مورد اهمّیّت قرار داشته و با برنامهی مرتّبي دنبال شده، آموزش احكام بهصورت مستمِر در مدرسه، بهویژه در کنار برنامهی نماز است. آموزش احكام بهنوعی مكمّل ساير برنامههاي آموزشي ديني مدرسه محسوب ميشود و نهايتاً منجر به اين ميشود که فارغالتّحصيلان از نظر دانش احكام، افراد باسوادي بار بيايند و در اين زمينه، از دقّت نظرهای كافي برخوردار باشند.
در همین راستا، موضوع آموزش زبان عربي نیز قابل طرح است. تدریس عربي از قديم در مدرسهی علوي سابقه داشته و به آن توجّه خاص ميشد. شايد بتوان گفت اوّلين توليد يك محصول منحصربهفرد مدرسهی علوي، كتاب درسي «عربي آسان»، تجربهای شایان مطالعه است؛ تجربهای كه در نوع خود نشان از دغدغهاي نهفته داشت؛ دغدغهی فوقالعادهی كساني كه شجاعت پيدا میكنند تا كتابي درسی را منتشر كنند و آن را در فضاي داخل مدرسه بهكار بگيرند. جالب است که به اين موضوع پس از انقلاب هم توجّهی خاص شد و بهتدریج، جریانی از برنامهی درسی مستقلّ آموزش عربی با نام اختصاری «عربي روش» به وجود آمد. این برنامهی درسي، با تولید کتابهای درسی خاصّ خود، محتواي آموزشي كاملي را نیز پيدا كرد.
مقولهی بعدی، محور آموزشهاي فنّي و حرفهاي و مهارتي است كه در مدرسه به دنبال ايجاد درس حرفهوفن در جدول دروس دورهی راهنمایی تحصیلی در سال 1349، با ایجاد كارگاهی فوقالعاده مجهّز و كارامد برای ارتقای مهارتهاي عملی دانشآموزان، بهوجود آمد. من در دو سالی كه در اين كارگاه بودم، خاطرات بسيار شيريني از كار كردن با ابزارها، واحد فلز، واحد چوب، واحد الكترونيك و وسايل برقي و پمپهايي كه ساخته ميشد، در فضایی كه شايد در هيچ مدرسهاي جز هنرستانها به اين درجه از تجهیز و نظم قابل يافت نبود، به دست آوردم.
مقولهی مشابه ديگري نیز در مؤسّسهی علوي قابليّت بررسي دارد و آن، مجموعهی كارهايي است كه در باب آموزش هنر انجام شده است و موضوعاتي مانند سرود، نمايش، نقّاشي و بعضی از هنرهای تجسّمی مانند معرّق را در بر میگیرد. بهطور خاص، خوشنويسي در مدرسه از جایگاه برجستهای برخوردار بوده است و به صورتی روشمند و مستمر، دنبال میشد؛ بهگونهای که بیشتر فارغالتّحصیلان این مؤسّسه از نتایج این توجّه بهرهمندند. در مورد سایر رشتههای هنری، بیشتر بهتبع وجود مربّیان مناسب، فراز و فرودهایی را شاهد هستیم که گاهي رشتهای جان ميگیرد و گاهي به فراموشي سپرده ميشود.
بیشک یکی از مهمترین ابعاد توسعهی مؤسّسهی علوی در پاسخگویی به یک نیاز اجتماعی که در سالهاي پس از انقلاب جان گرفت و بهتدريج، بهعنوان یک بخش جداییناپذیر از بدنهی مؤسّسه شناخته شد و توليدات خوبي هم دربارهی آن انجام شد، دورهی آموزشهاي پيشدبستاني است. تأسیس و راهاندازی آموزشهاي پيشدبستاني در مؤسّسه، يك نوآوري همهجانبه در عرصهی برنامهریزی درسي محسوب ميشود؛ بهویژه چون در آن زمان، برنامهی درسی خاصّی توسّط وزارت آموزشوپرورش عرضه نشده بود و در عرصهی موادّ آموزشی هم تغذيهی بيروني كاملي انجام نميشد، مدرسه ناگزیر بود که دست به تولید برنامه و موادّ آموزشی بزند و نتایج رشددهندهی چنین اقدامی قابل توجّه است.
اجرای برنامهی اردوهاي تابستاني مقولهی ديگري است كه از ابداعات مؤسّسهی علوی بهشمار میآید. در اینگونه برنامهها، به پرورش مهارتهایی که مورد غفلت نظام رسمی و عمدتاً نظری برنامهی درسی مدارس است، پرداخته میشود؛ مثلاً در عرصهی ورزشی، عموم فارغالتّحصيلان مدرسهی علوي در شنا تبحّر بسيار خوبي دارند و پارهاي از آنها به سطوح بالاتر مربّيگري و نجاتغريق هم ميرسند. اردوهاي تابستاني امّا از حیث رشتهی تخصّصی مطالعات برنامهی درسی نیز از اهمّيّت فوقالعاده زيادي برخوردارند؛ چرا که به بخش برنامهی درسي نهان مربوط میشود. برنامهی درسي نهان، يك گوهر مغفول و گمشدهی نظام آموزش رسمي كشور است و در آن، رفتارآموزی جدّاً مورد توجّه است. اين بخش، جنبههای قابل ذکر و مطالعهی دیگری هم دارد که در این مقال نمیگنجد.
در کنار تمامی این اقدامات، شاید بتوان گفت: برجستهترین کار مؤسّسهی علوی در عرصهی برنامهریزی درسی، يك اقدام نوآورانهی ويژه به نام «طرح پويش» است. طرح پويش از نوآوريهاي منحصربهفرد یک نظام آموزشي بهشمار میآید و به عقیدهی اینجانب، قابلّیّت عرضه به سراسر جهان را دارد. طرح پویش طرحي است كه در آن، عرصههاي يادگيري انفراديشده در يك ساختار منظّم انتخابگرايانه، براي بچّهها فراهم ميشود. اين طرح بهنوعی یک سازوکار تكميلی برای آموزشهاي برنامههاي درسي هستهی مشترك است.
اینگونه مباحث همواره جزء مطالبات رشتهی علمی برنامهریزی درسی از نظامهای آموزشی بوده است و در مقام نظر، بر آن تأکید فراوان میشود؛ امّا اینکه يك مؤسّسه يك الگوي عملي پایدار و مستمر در اين زمينه پياده كند و بتواند بهخوبی از پس عرصههاي اجرا و مسائلي كه در آنجا پيدا ميشود، سربلند بيرون بيايد، كار فوقالعادهاي است. اين طرح هماكنون بهطور جدّی در دورهی اوّل متوسّطه و در سطح محدودتري در دورهی دوم متوسّطه در مؤسّسهی علوی، اجرا میشود و به اجرای بعضی از دورههایی که از سالها پیش در مؤسّسه بهصورت مجزّا سازماندهی میشدند، پوشش واحد و منسجمتری داده است؛ مثلاً در سه دههی اخیر، بعضی آموزشهاي تخصّصي مانند نجوم در مدرسه ارائه شده و زمينهساز رشد گروهي از دانش آموزان گردیده است. این مقولات هماکنون در چارچوب طرح پویش سازماندهی میشود. همچنین كارهايي مثل آموزش كامپيوتر، رباتيك و بهنوعی بحث پروژهها و انجمنهاي علمي و غيره نیز در همین مقوله قرار میگیرد.
در عرصهی برنامهریزی درسی، اقدامات مهمّ و راهبردی دیگری هم در سطح مؤسّسه صورت گرفته که بعضاً به نظر من مغفول واقع شده یا مورد كمتوجّهي قرارگرفته است. دو نمونه از این اقدامات شایان توجّه خاصّ است. يكی از اقدامات جالب مؤسّسه، «طرح تدوین اهداف مقاطع» است. اين طرح در يك دورهی زماني با همّت شماری اندک امّا پرانگیزه از همکاران مؤسّسه شكل گرفت. زمينههايي احصا شد و يازده محور برای تدوین اهداف در نظر گرفته شد و ذیل هر محور، اهداف در پنج سطح تحصیلی نگاشته شد. سپس مجموعهی اهداف مورد نظرسنجی گروهی محدود قرار گرفت و احتمالاً اصلاح شد. در فرایند اجرای این کار، با توجّه به زمان انجام آن، دقّت نظرهاي فراواني شد. گرچه امروز در همهی آن زمينهها، نوع دانش تربيتي ما خيلي پيشرفت کرده است؛ مثلاً در قالب تنظیم اهداف، از اهداف رفتاري به اهداف از جنس شايستگي رسيدهايم؛ امّا به عقيدهی من، اين طرح يك نوع نگاه نوآورانه است كه بهنوعی تضمين كيفيّت و ایجاد همسویی بین آموزشهایی را میسّر میسازد كه باید از ابتدا تا انتها با يك سياق و با جنبهاي منظّم دنبال شود و بهنوعی، پاسخگويي مقاطع تحصيلي را به دنبال دارد.
اقدام مشابه دیگری كه در اين زمينه انجام شد، تدوین «طرح جامع ارتقای وضعيّت آموزش علوم» در مؤسّسهی علوی بود. این اقدام دارای پیشینهای طولانی از توجّه جدّی به درس علوم در بعضی از پایههای تحصیلی مؤسّسه بود؛ پیشینهای که نحوهی آموزش علوم در پایههای مزبور را به الگویی برای ساير مؤسّسات آموزشی تبدیل کرده بود. بر همين مبنا، اقدام ويژهای انجام شد و اینجانب هم نقش كوچكي را در آن برعهده داشتم و بسیار اميدوار بودم كه اين اقدام بهصورت نظاممند در سایر برنامههای درسی ادامه پيدا كند و مهمتر از آن، طرح تدوینشده بهطور جدّی به عرصهی اجرا وارد شود. در راستای تدوین این طرح، در يك برنامهی فشرده، يك بيانيّهي جامع آموزش علوم در سه بخش تدوين شد كه هنوز بهنوعی جزء پيشروترين اسناد برنامهی درسي محسوب ميشود.
اگر طرح توسعهاي بخواهد در مؤسّسه انجام شود، باید چنين بنيادي داشته باشد؛ طرح توسعهی كاملي که از هر حيث، به تبيين مسئله از ابتدا تا انتها بهخوبي بپردازد و نسبت به همهی عناصر برنامهی درسی و ابعاد اجرايي تصمیمگیری نماید.