ارائه دهنده: سيّد محمود سادات‌بيدگلي

موضوع صحبت من تحليل چگونگي ايجاد و ادامه‌ی فعّاليّت مدارس نوين مذهبي در شهر كاشان است. در یک مطالعه‌ی موردي، مدارس علميّه و ملّي‌‌اسلامي صلاحيان را بررسي مي‌كنم. مدرسه‌ی علميّه فقط اسمش مدرسه‌ی علميّه است؛ امّا جزء مدارس نوين است و با مدارس علميّه‌اي كه طلّاب در آن تحصيل مي‌كنند، متفاوت است. قبل از اين‌كه بخواهيم به مطالعه‌ی موردي در موضوع دو مدرسه بپردازم، لازم است بستري كه اين دو مدرسه در آن به‌وجود آمدند، به‌ويژه مدرسه‌ی علميّه در شهر كاشان را توضيح بدهم. باید بگويم در اين بستر چگونه يك طلبه‌ به نام شيخ غلام‌رضا معارفي، احساس كرد كه بايستي يك كار ايجابي انجام دهد و مدرسه‌ی نويني ايجاد كند.

در دوره‌ی قاجار، شهر كاشان بين دو طيف فكري سنّتي و نوگرا در جريان است و تقابل‌هايي بين اين دو طيف فكري وجود دارد. طيف سنّتي شهر كاشان به هر حال از گذشته در شهر وجود داشتند و علماي ريشه‌داري در شهر بودند؛ مثلاً از دوره‌ی صفويّه، فيض‌کاشانی را داريم و در اين دوره، ملّا احمد نراقي و ملّا مهدي نراقي كه جزء علماي اصولي كاشان هستند. زعامت مدرسه‌ی سلطاني و مدرسه‌ی آقا‌بزرگ را در كاشان، اين طيف سنّتي دارند. عمده‌ی مخارج مدارس سلطاني و آقابزرگ را تجّار سنّتي كاشان تأمين مي‌كردند؛ تجاري كه بيش‌تر در شهر كاشان ابريشم بافته‌شده، بافته‌هاي ابريشمي و ساير منسوجات كارگاه‌هاي شعربافي را به شهرهاي ديگر صادر مي‌كردند و موادّ اوّليّه را از شهرهاي ديگر براي اين كارگاه‌ها وارد مي‌كردند. وقتي طيف سنّتي به اواخر دوره‌ی قاجار مي‌رسد، در شهر كاشان بسيار تضعيف مي‌شود و اين دلايل متعدّدي دارد كه من در ادامه، توضيح خواهم داد.

در اين دوره در شهر كاشان، با يك طيف نوانديشي هم روبه‌رو هستيم كه ایجاد آن دلايل متعدّدي دارد؛ از دلايلي كه شهر كاشان متأثّر از اين طيف شد، يكي موقعيّت جغرافيايي شهر كاشان و نزديكي آن به تهران است كه به همین دلیل، متأثّر از تحوّلات پايتخت است. مسئله‌ی بعدي، تلگراف در كاشان است كه باعث شد رابطه‌ی شهر با خارج رابطه‌ی خيلي سريعي باشد. نكته‌ی بعدي، اعزام محصّلان ايراني به فرنگ است كه از سال 1275 كه فرّخ‌خان امين‌الدّوله اوّلين گروه محصّلان را كه خواست به خارج از كشور اعزام كند، بعد از تهران، بيش‌ترين تعداد محصّلان مربوط به شهر كاشان است. اين‌ها بعد از اين‌كه تحصيل كردند، برگشتند و تعدادي در تهران ماندند و تعدادي به كاشان آمدند و الآن منشأ اثراتي هستند.

گروه‌هاي اجتماعي كه در اين طيف نوانديش مؤثّر بودند، علما هستند كه در بین اين افراد، دو عالم شاخص داريم كه يكي از آن‌ها ملّا حبيب‌الله شريف است و دیگری ملّا عبدالرّسول مدني كه مطالبی در دفاع از مشروطه دارند. این دفاعيّات خيلي جانانه‌ است؛ به‌ويژه ملّا عبدالرّسول مدني كتابي دارد به نام «رساله‌ی انصافي» كه در انطباق مشروطه با اسلام نوشته و يك نسخه‌ی خطّي است كه هنوز منتشر نشده، به نام «كلمات انجمن» كه در آن هم بحث‌هاي آزاد انديشي و اين‌گونه مباحث را در شهر كاشان دنبال مي‌كند.

تغييري در اقتصاد كاشان در دوره‌ی قاجار به‌وجود مي‌آيد كه هرچه ما به انتهاي دوره‌ی قاجار مي‌رسيم، اين طيف باعث مي‌شود گروه‌هاي نوانديش از وضعيّت اقتصادي بهتري برخوردار باشند. آن تغییر اين بود كه بسياري از كارگاه‌هاي شعربافي در شهركاشان، به‌دليل ورود پارچه‌هاي خارجي ورشكست می شوند. تجّار به‌صورت ديگري داشتند تجارت مي‌كردند؛ يعني موادّ خام را از شهر كاشان صادر مي‌كردند و كالاي ساخته‌شده وارد مي‌كردند. به‌دليل اين ارتباطي كه اين تجّار با جاهاي ديگر داشتند، به‌ويژه با اروپا و روسيه، متأثر از تحوّلات آن‌جا، علاقه‌مند بودند در شهر كاشان هم بتوانند همان تحوّلات را پياده كنند. بعد فكر جديدي كه در شهر كاشان ايجاد مي‌شد كه حاكي از نوانديشي و نوگرايي بود و از مزاياي اقتصادي اين تجّار مي‌توانست بهره‌مند باشد، روزنامه‌هايي است كه در شهر چاپ مي‌شد که از مازاد سود اقتصادي اين تجّار استفاده مي‌‌كردند. بيش‌تر مازاد سود اقتصادي اين تجّار براي مدارس نوين هزينه مي‌شد؛ برخلاف تجّار سنّتي كه آن‌ها در قالب وجوهات شرعيّه به مدارس علميّه كمك مي‌كردند.

بنابراين، شهر كاشان بين اين دو طيف فكري قرار داشت: طيف سنّتي و طيف نوگرا. در طيف سنّتي، مدارس علميّه نهادهاي آموزشي و تعليم و تربيتي بودند و در طيف نوگرا، مدارس جديدي در شهر كاشان داشت به‌وجود مي‌آمد. ما سابقه‌ی مدارس اقلّيّت‌ها را در شهر كاشان داريم. مدرسه‌ی «آليانس یونيورسال» را در شهر كاشان تأسيس كرده بودند و هزينه‌هاي آن را آليانس مركزي و هم‌چنين تجّار كليمي كاشان پرداخت مي‌كردند و نيز مدرسه‌اي بود متعلّق به بهايي‌ها به نام «وحدت بشر» كه هزينه آن را هم بهايي‌ها پرداخت مي‌كردند.

در مقابل مدارس نوين اقلّيّت‌ها و مدارس علميّه، طلبه‌اي به نام شيخ غلام‌رضا معارفي آمد و يك راه ايجابي نوين را در شهر كاشان به‌وجود آورد و آن ايجاد مدرسه‌اي بود به نام مدرسه‌ی «علميّه». خود شيخ غلام‌رضا معارفي فردي بود كه در مدارس تهران تحصيل كرده بود و زبان فرانسه مي‌دانست. در مدرسه‌ی علميّه‌ی كاشان، علاوه بر دروسي كه جزء دروس جديد بود و در مدارس علميّه‌ی سنّتي تدريس نمي‌شد، زبان فرانسه را هم خودش تدريس مي‌كرد و این تدريس زبان فرانسه واكنش طيف‌هاي سنّتي جامعه را هم به هم‌راه داشت. مدرسه‌ی علميّه در كاشان منشأ تحوّلات زيادي شد و جزء اوّلين نهادهاي آموزش‌و‌پرورش در شهر كاشان است.

اين توضيح را بدهم كه سابقه‌ی مدارس در شهر كاشان، بيش از سابقه‌ی اداره‌ی آموزش‌وپرورش در شهر كاشان است؛ يعني سال 1313 قمري، ما در شهر كاشان مدارس را داريم و فكر مي‌كنم سال 1295 شمسي است كه مي‌شود 1335 قمري كه اداره در شهر كاشان مستقر مي‌شود؛ يعني امسال صدمين سال آموزش‌و‌پرورش كاشان است؛ 1295 تا الآن كه 1395 است. پس سابقه‌ی مدارس بيش از خود ساختار اداره است. مدرسه‌ی علميّه بعدها تغيير نام پيدا كرد. وقتي كه ساختار اداري مستقر شد، تحت عنوان «مدرسه‌ی ابتدايي نمره‌ی اوّل» و سپس «مدرسه‌ی پهلوي» و به همين صورت اين فعّاليّت ادامه پيدا كرد.

در ايجاد مدرسه‌ی علميّه، غلام‌رضا معارفي با مشكلات زيادي روبه‌رو بود. تدريس دروس جديد با واكنش‌هايي در شهر كاشان مواجه مي‌شد كه بعضاً لازم بود علماي شهر كاشان از جمله عبدالرّسول مدني از آن دفاع كند. ما دفاع‌هاي ايشان را در دو كتابي كه خدمتتان عرض كردم، يعني «رساله‌ی انصافي» و «كلمات انجمن»، داريم. چند مورد از دفاعيّات ايشان را كه در رساله‌ی كلمات انجمن هست، من خدمتتان قرائت مي‌كنم.

مثلاً در مورد دفاع ايشان از تدريس زبان فرانسه كه واكنش زيادي در شهر كاشان به‌وجود آورده بود، در اين رساله آمده: «مي‌گويي تحصيل زبان فرانسه نبايد كرد. اگر فلان آقا زبان فرانسه هم دانسته باشد، عيب اوست يا هنر او؟ قادر نخواهد بود؟ اگر امام علي زبان فرانسه ندانسته باشد، چه مي‌گويي؟ نمي‌گويي امام نيست؟ چه شده زبان عربي يا تركي ضرري به دين نمي‌زند، فرانسوي مي‌زند؟ تديّن دخل به زبان ندارد.»

يا مثلاً در مورد دروس جديدي مثل دروس تجربي يا دروسي كه مربوط به فيزيك و شيمي است و در مدارس تحصيل مي‌شد و منظورم علوم طبيعيّه است، دفاع ايشان جالب است. ذكر مي‌كند: «مي‌گويي تحصيل علوم طبيعيّه كه شعبه‌اي از حكمت عملي است، جايز نيست؛ يعني نبايد بتوانيم چلوار ببافيم؛ نبايد بتوانيم ساعت بسازيم. مي‌گويي علم جغرافي نبايد تحصيل كرد؛ يعني نبايد بدانيم دور كره‌ی زمين چه‌قدر است؛ چه‌قدر جمعيّت دارد،. آيا هركس درست بفهمد، مسلمان نيست؟»

بعد دوباره طرف‌داران طيف سنّتي واقعاً مسائلي را براي مدرسه به‌وجود مي‌آوردند كه عصبانيّت ايشان را انسان مي‌تواند در اين رساله ملاحظه كند. آن‌ها علم را فقط به علوم حوزوي منحصر مي‌كردند و علوم طبيعيّه را جزء علم نمي‌دانستند. باز در اين رساله هست كه خيلي با زبان عصباني مي‌گويد: «مردمان راست‌طلب مفت‌خوار زالوي حقوق چنين در نظرشان جلوه كرده و به انظار هم جلوه داده‌اند كه پيغمبر (ص) فرمود: اطلبوا العلم ولو بالصين يا اطلبوا العلم من المهد الي اللحد؛ يعني از كودكي تا مردن تمام مرد و زن تا چين هم بروند، واجب است تحصيل تمام علوم عربيّه و فقه و اصول فقه نمايند. نمي‌دانم به چه قانون اين اتّهام را به پيغمبر خود نسبت مي‌دهند!»

دفاعي كه ايشان از اين مدارس جديد انجام مي‌داد و در اين رساله است و در روزنامه‌هايي هم كه در شهر كاشان مثل «ثرّياي كاشان» كه اخبار مدارس نوين را چاپ مي‌كردند، باعث شد كه فضا براي فعّاليّت اين مدرسه بيش‌تر آماده شود. البتّه مشروطه هم خيلي به اين جریان كمك كرد. از علماي ديگري كه از اين مدارس دفاع مي‌كرد و تقريظي هم در دفاع از مشروطه نوشته، ملّا حبيب‌الله شريف در كاشان است. تقريظ ايشان خيلي مشهور است که يكي از مريدان ايشان از ايشان سوال كرد كه: من مرجع تقليدي در تهران دارم و از ايشان تقليد مي‌كنم. ايشان با مشروطه مخالف است. آيا مي‌توانم از ايشان تقليد كنم يا خير؟ جواب ايشان جالب است. مي‌گويد: تقليد از او جايز نيست؛ امّا مراد از مشروطيّت هم آن نيست كه عوام كالانعام گمان كرده‌اند. مراد از مشروطيّت اعتلاي كلمه‌ی اسلام و امر به معروف و نهي از منكر است و... . يعني دفاع ايشان هم از مشروطيّت باعث جا افتادن مشروطيّت در كاشان شد و جا افتادن مشروطيّت به رونق مدارس نوين كمك كرد. در اين فضا، مدرسه‌ی علميّه شروع به فعّاليّت كرد. امّا دوباره اقداماتي عليه آن مدرسه وجود داشت و باعث شد كه در بازار مسگرهاي كاشان، به سر و صورت شيخ غلام‌رضا معارفي لجن بپاشند و ايشان را رسواي خاصّ و عام كنند كه چرا مدرسه‌ی نوين تأسيس كرده و مي‌خواهد كودكان را از راه اسلام منحرف كند.

اين مدرسه‌ی علميّه در جريان نخبه‌پروري در كاشان خيلي تأثير دارد. فكر مي‌كنم سال 1306 يا 1307 كه مي‌خواهند شيخ غلام‌رضا را از كاشان به گلپايگان منتقل كنند و نامه‌اي نوشته مي‌شود وافراد اعتراض مي‌كنند كه چرا مي‌‌خواهيد ايشان را منتقل كنيد، آن افرادي كه پايين اين نامه ر امضا كردند، جزء شاگردهاي شيخ غلام‌رضا معارفي هستند. از جمله‌ی اين افراد دكتر جهان‌شاه صالح، الله‌يار صالح، نصرالله پارسا و دكتر مهدي طرفه‌ را مي‌توان نام برد و اين نشان مي‌دهد كه اين مدرسه چه تأثيري داشته است. به‌طور دقيق، مي‌توان گفت كه نخبگان شهر كاشان و تأثيرگذاران شهر در دوره‌ی پهلوي و كمي بعد از آن، جزء محصّلان مدرسه‌ی علميّه هستند.

حركت سلبي که باعث تعطيلي دبستان دانش دوشيزگان شد، به‌ وسيله‌ی يكي از افرادي كه بعد از دوره‌ی رضاشاه، از تبعيد آزاد شده بود و به كاشان آمده بود، صورت گرفت. آن دبستان را خانم رخشنده‌گوهر نراقي، مادر دكتر احسان نراقي، در مدرسه‌ی آقابزرگ ایجاد كرده بود. این حرکت باعث شد اين مدرسه به تعطيلي كشيده شود و آن خانم هم به تهران منتقل شد. امّا دليل اين كار چه بود؟ دليل اين كار طرز پوشش لباس دانش‌آموزان بود و اين‌كه دانش‌آموزان مخصوصاً دانش‌آموزان دختر، با آن پوشش در مدرسه‌ی آقابزرگ تحصيل مي‌كنند. اين خيلي براي طيف فكري سنّتي كاشان سنگين بود. به هر حال، اين مدرسه تعطيل شد.

مدرسه‌ی صلاحیان مدرسه‌ی ديگري است كه كمي بعد از اين مدرسه، در سال 1334 شمسي در كاشان به‌وجود آمد كه آن را هم مي‌توانيم يك حركت ايجابي از طيف مذهبي كاشان در نظر بگيريم. در واكنش به اين نوع تعليم و تربيت و در آن اختلاطي كه معمولاً در اردوهاي دانش‌آموزان در ورزشگاه چهل‌جريب كاشان صورت مي‌گرفت كه دختر و پسر در آن‌جا يك حركاتي انجام مي‌دادند كه خيلي مورد پسند جامعه‌ی كاشان نبود، مدرسه‌ی شيخ محمود صلاحي در كاشان، اين حركت ايجابي را ايجاد كرد و مدرسه‌ی ملّي اسلامي صلاحيان را در كاشان پايه‌گذاري كرد. اجازه‌ی اين مدرسه را از آيت‌الله يثربي در كاشان گرفتند. اين مدرسه از حمايت‌هاي روحانيّت كاشان هم برخوردار بود.

اين مدرسه در ابتدا دبستان بود و بعدها در سال 1350، دوره‌ی راهنمايي و دبيرستان را هم ايجاد کرد. خود شيخ محمود صلاحي دوره‌ی راهنمايي و دبيرستان را اداره مي‌كرد و طيف‌هاي سنّتي كاشان كه حاضر نبودند فرزندانشان در مدارس ديگر درس بخوانند، فرزندانشان را با طيب خاطر به مدرسه‌ی صلاحي مي‌فرستادند. تجّار سنّتي كاشان هم از وجوهات شرعيّه به اين مدرسه كمك مي‌كردند. اين مدرسه سعي مي‌كرد خيلي برنامه‌ی وزارت آموزش‌و‌پرورش را اجرا نكند و دروس ديگر مذهبي را جاي‌گزين مي‌كرد و حتّي مراسم نيايش هم كه در مدارس اجباري بود، در اين مدرسه برگزار نمي‌شد. آقاي صلاحي را هم به‌دليل اين كه در جلسه‌اي كه برای رفع خطراز جان شاه به‌دليل آن تيراندازي كه به شاه شده بود، شركت نكرده بود، به‌اجبار بازنشسته مي‌كنند؛ ولي مدرسه سال‌ها به فعّاليّت خودش ادامه می دهد. ساواك روي اين مدرسه خيلي نظر داشت؛ چون اين مدرسه از نظر فكري، نزديكي‌هايي با فداييان اسلام داشت و تعدادي از افرادي كه در كاشان منتخب فداييان اسلام بودند، از شاگردان و محصّلان و كمك‌كنندگان به اين مدرسه بودند.

جمع‌بندي

ما در كاشان دو مدرسه داريم؛ يكي مدرسه‌ی علميّه كه در آن فضايي كه تقابل بين طيف سنّتي و طيف نوگراي كاشان است، يك حركت ايجابي را شيخ غلام‌رضا معارفي انجام داد و در دوره‌ی پهلوي در واكنش اعتراض‌گونه به تعليم و تربيت سنّتي در شهر كاشان، شيخ محمود صلاحي مدرسه‌ی ملّي صلاحيان را ايجاد كرد. اگر بگوييم مدرسه‌ی علميّه‌ی كاشان در نخبه‌پروري نخبگان سياسي دوره‌ی پهلوي تأثيرگذار است، مي‌توانيم بگوييم كه مدرسه‌ی صلاحيان نسل انقلابي كاشان را در درون خود پرورش داد.