ارائه دهنده:علي سرزعيم
طبقهبندی مدارس
در يك تقسيمبندي، ميتوان گفت: مدارس يا دانشمحورند يا مذهبي يا سكولار یا تجاری. مدارس تجاری یا انتفاعی مدارسي هستند كه اهداف تجاري دارند؛ یعنی میخواهند از محلّ آموزش، سودی برای دارندگان مدارس ایجاد کنند. در مدارس دانشمحور، طبيعي است كه موفّقيّتهاي علمي نظیر قبول شدن در كنكور يا فرستادن دانشآموز به مسابقات المپياد دانشآموزی برايشان ملاك است. مدارس تيزهوشان، البرز و خوارزمي نمونههاي معروفي از اين نوع مدارساند. شاید بتوان مدارس انرژی اتمی را نیز در این دسته جای داد. مدارس سکولار به اين معني است كه مذهب دغدغهی جدّی و مهمّ آنها نيست؛ زیرا بنا به تعريف، آموزشوپرورش ایران اجازه نمیدهد كه مدارس لائيك وجود داشته باشد و آموزش مذهبي را در برنامهی درسی خود اصلاً نداشته باشند. هماکنون در ايران، مدارسی شروع به فعّالیّت کردهاند که وضعیّت خاصّی دارند. این مدارس برای افرادی هستند كه دغدغهی پدر و مادر دانشآموز اين است كه فرزندشان را براي زندگي در دنيا یعنی در كشورهاي ديگر و نه لزوماً ایران آماده كند. برای همین، تأكيد این مدارس بر آموزش زبان خارجی و شناخت فرهنگهاي ديگر است. هماکنون، از این مدارس در ايران چند نمونه راهاندازی شده است و اتّفاقاً مورد اقبال بخشي از جامعه قرار گرفته است.
این مدارس مصادیق دقیق مدارس سکولار با رویکرد بینالمللی و جهانگرایی هستند. شاید بتوان مدارس عادي آموزشوپرورش را ـكه فقط وظايف قانونیشان را در حدّ توان و بضاعت انجام ميدهندـ نیز در ردیف مدارس سکولار یا مدارس دانشمحور طبقهبندی کرد یا در هیچکدام از این مقولات قرار نداد و آنها را صرفاً مدارس عادی بدون هویّت خاصّی قلمداد کرد.
مدارس مذهبي بنا به فرض، در عین حال كه به اهداف ديگر آموزشي مثل پيشرفت علمي بها ميدهند، اوّلين و مهمترین دغدغهی خود را تربيت مذهبي دانشآموزان عنوان میکنند. اجازه دهید همين تعريف ساده را بهعنوان تعريف مدرسهی مذهبي قبول کنیم؛ زیرا به نظر میرسد که این تعریف ساده میتواند مدرسهی علوي و تمام مدارس اقماري آن و مدرسهی مفيد و تمام مدارس اقماري آن و خيلي از مدارس مذهبی ديگر را ـكه ربطي به اين دو مجموعه ندارندـ پوشش دهد.
سابقهی مدارس مذهبی
شروع مدارس اسلامي در سال 1322 با جامعهی تعليمات اسلامي به همّت مرحوم شيخ عبّاسعلی اسلامي بود (کرمیپور، 1380). مدرسهی علوي در سال 1335 توسّط مرحوم علّامه علیاصغر کرباسچیان، استاد رضا روزبه و مرحوم علی گلزادهغفوري بود و مدرسهی كمال در سال 1336 توسّط مرحوم دکتر یدالله سحابي تأسیس ميشود. مدرسهی مفيد به لحاظ قانونی در سال 1351 شروع به فعّالیّت کرده است؛ ولي عملاً فعّاليّتهاي اصلي آن و حیات آن مربوط به سالهاي بعد از انقلاب است. همهی این مدارس مذهبی به معنی دقیق کلمه غیرانتفاعیاند و عموماً وابستگی مالی به دولت ندارند.
در دههی شصت، تعارضي بين وزارت آموزشوپرورش و مدارس خاص نظیر البرز و مدارس مذهبی خصوصاً مدرسهی علوي وجود داشت. البتّه مدرسهی مفيد چون هم به لحاظ محتوای آموزشی و نگرش مذهبی همسويي زيادي با الگوی مطلوب حکومت داشت و اینکه بعضي از مديران آن در وزارت آموزشوپرورش سمت اجرایی و مسئولیّت داشتند، تعارض كمتري با وزارت آموزشوپرورش داشت. گذشته از مورد مدرسهی مفید، وزارت آموزشوپرورش قبول نداشت مدرسهاي زير سيطرهی دولت نباشد؛ زیرا با وجود مدارس خاصّ غیروابسته به دولت مشکل داشت و به لحاظ ایدئولوژیک، وجود آنها را مخالف برداشت حاکم از عدالت اجتماعی میدانست. همچنین تفکّرات مذهبی خاصّی را که در مدرسهی علوی وجود داشت و با تفکّر حاکم بر حکومتِ برآمده از انقلاب اسلامی فاصله داشت، نمیتوانست تحمّل کند. به همین دلیل، تلاشهای زیادی کرد تا جلوی فعّالیّت مدرسهی علوی گرفته شود؛ ولی در این کار ناکام ماند. شاید بخشی از این ناکامی به این واسطه باشد که بخش مهمّی از فارغالتّحصیلان مدرسهی علوی در نظام جمهوری اسلامی در مسئولیّتهای مهم قرار داشتند و در مقابل اقدامات وزارت آموزشوپرورش، به دفاع از مدرسهی علوی برمیآمدند. در هر صورت، فرايند پرکشمکش و پركش و قوسي بین مدرسهی علوی و وزارت آموزشوپرورش وجود داشت تا اينكه مدارس غيرانتفاعي قانوني شدند و مجموعهی مدارس خاص از جمله مدارس مذهبی از آن فشار رها شدند. با قانونی شدن مدارس غیرانتفاعی، راه براي ايجاد مدارس مذهبي ديگر هم باز شد.
در حال حاضر، با توجّه به تقاضای جامعه برای آموزش مذهبی کودکان از یکسو و تربیت نیروی آموزشی در مدارس مذهبی از سوی دیگر، تعداد اين مدارس در تهران خيلي زياد شده است.
فارغالتّحصیلان مشهور مدارس مذهبی
از فارغالتّحصيلان مدارس مذهبی وابسته به جامعهی تعليمات اسلامي افراد زیادی در حكومت حضور دارند. یکی از افراد شناختهشده دکتر علیاکبر ولايتي (وزیر سابق امور خارجه و مشاور رهبری) است. از فارغالتّحصيلان مشهور مدرسهی علوي میتوان به دكتر عبدالکریم سروش (نویسنده و متفکّر معروف)، مهدی ابريشمچي (نفر دوم سازمان مجاهدين خلق)، دكتر غلامعلی حدّادعادل (ریاست پیشین مجلس شورایِ اسلامی)، دکتر كمال خرّازي (وزیر سابقِ امور خارجه)، دكتر محمّد نهاونديان (رئیس دفتر دکتر روحانی در دورهی اوّل) و دکتر فخرالدّین دانشآشتياني (وزير آموزشوپرورش در دولت اوّل آقای روحانی) اشاره کرد. از فارغالتّحصيلان مدرسهی نيكان هم میتوان به آقايان سيّد حسن خميني (نوهی امام خمینی)، مهدي و ياسر هاشمي (فرزندان مرحوم هاشمیرفسنجانی)، حسين درخشان (وبلاگنویس معروف)، محّمدرضا جلاییپور (فعّال سیاسی معروف) و سعید حبیبی (فعّال سیاسی چپ) اشاره کرد. از فارغالتّحصيلان شناختهشدهی مدرسهی مفيد هم میتوان به حجّتالاسلام قاسمیان، دكتر حناچي (معاون وزير راه در دولت اوّل آقای روحانی) و آقاي موسوي (نمايندهی مجلس دهم) اشاره کرد.
الگوی نظری تحلیل مدارس مذهبی
براي اينكه بحث منسجم و مستدلّی داشته باشيم، ناگزیر از داشتن يك الگوي نظري هستيم. وجود الگوی نظری کمک میکند تا تحلیلها از حالت سلیقهای فاصله گیرد. الگوي نظري این مقاله مبتنی بر یک تقسيمبندي است كه استاد مصطفی ملكيان عرضه کرده است. براساس این الگو، سه روایت از اسلام وجود دارد: 1) اسلام سنّتي؛ 2) اسلام انقلابي ؛ 3) اسلام مدرن (ملکیان، 1378).
در اسلام سنّتي، در عین حال كه تأكيد روي عقاید و اخلاق است، شايد تعبّد ديني و مناسكِ مذهبی وزن بيشتري داشته باشد یا در مقایسه با دیگر روایتها از اسلام، وزن بیشتری برای مناسک مذهبی قائل است. در اسلام سنّتی خصوصاً از نوع شیعی آن، نوعي درونگرايي و انعزال نسبت به تحّولات اجتماعی و جهان وجود دارد. به همین دلیل، اسلام سنّتی از سیاست فاصله میگیرد و پيوند خوبی با نهادهاي مذهبیِ سنّتي برقرار میکند. اسلامِ انقلابي بيشتر روي تأثیرگذاری بر اجتماع و جهان تأکید دارد و این امر را از خلال همراهي با حكومت دینی ممکن میداند. در تلقّی اسلام انقلابی، مناسك اجتماعي دین نظیر نماز جمعه و تظاهرات برائت از مشرکان و در صورت لزوم جهاد و امر به معروف و نهی از منکر، در سطح اجتماع و حکومت اهمّیّت فوقالعادهای مییابد. به همین دلیل، بُعد ايدئولوژيك دين و موضعگيري نسبت به حكومت برايش مهمتر است.
در اسلام مدرن، جوهر تفکّر مدرنيته که همان حق و آزادی انتخاب باشد، برجسته ميشود. اسلام مدرن تلاش میکند از اسلام اجبارزدایی و خشونتزدایی کند و معارف دالِّ بر تساهل و تسامح و تأکید بر عقلانیّت و آزادیِ اندیشه را برجسته سازد. این تلقّی از سه ضلع احکام، اخلاق و عقاید، بيشتر روي اخلاق تأکید میکند و در وهلهی دوم، عقاید و در نهایت، احكام. این تلقّی از اسلام به دنبال يك نوع سازگاري با جهانِ مدرن و مُتكثّر است و به دلیل چنین کارکردی است که اهمّيّت پيدا ميكند. روشن است که این تلقّی از اسلام در پیوند با روشنفكران ديني، رشد و گسترش یافته است.
مختصّات روحیّات فرقهای در مدارس مذهبی
جامعهشناسان برای تحلیل گروههای مذهبی از تعابیر و اصطلاحات مختلفی استفاده میکنند. دو اصطلاح انگلیسی در ادبیّات جامعهشناسي ديني وجود دارد كه يكي از آنها sect و دیگری cult است. ترجمهی دقیق کلمهی sect، فرقه و ترجمهی cult، کیش است. تعبیر کیش برای اشاره به مکاتبِ نوظهوری است که ریشه در ادیان سنّتی ندارند؛ بلکه ماهیّت مبدعانه دارند. تعبیر کیش بار معنایی منفی دارد و بر دستساخته بودن دلالت دارد. فرقه نیز از جهت دیگری بار معنایی منفی دارد؛ زیرا مقصود از فرقه گروهیاند که راهشان را از يك دين و مکتب جاافتاده، به هر دلیل جدا ميكنند. جامعهشناسان دین برای توصیف گروههای مذهبی از تعبیر روحیّات فرقهای استفاده میکنند؛ گروههایی که راه خود را از دین اصلی جدا نمیکنند و اهل بدعت نیستند و اتّفاقاً درون جریان اصلی دین قرار دارند؛ ولی التزام بيشتری نسبت به دین نشان میدهند یا روی برخی آموزهها تأکیدی بیش از عموم پیروان آن دین انجام میدهند (همیلتون، 1394).
این مفهوم جامعهشناسانه برای تحلیل روابط اجتماعی درون مدرسهی مفید و احتمالاً دیگر مدارس مذهبی میتواند مورد استفاده قرار بگیرد و مفید باشد؛ زیرا در برخی مقاطع از حیاتِ مدرسهی مفید و احتمالاً مدرسهی علوي، بهعنوان دو مدرسهی تأثيرگذار، این ویژگیها وجود داشته است که با این تعبیر، بهخوبی میتوان آنها را توصیف کرد.
اوّلین ویژگی روحیّات فرقهای، نوعی فاصله گرفتن و خلوتگزيني نسبت به جامعه است. در این دو مدرسه (مفید و علوی)، تلاش میشد که دانشآموزان یا فعّاليّت و حضور اجتماعي نداشته باشند يا اگر هم داشتند، گروهي باشد؛ یعنی با همکاری با دانشآموزان همان مدرسه و نه همکاری با دیگر اعضای جامعه؛ بهعنوان مثال، دانشآموزان مفید در دههی شصت و هفتاد که به نماز جمعه میرفتند، به اتّفاق میرفتند یا در مقابل مسجد دانشگاه تهران جمع میشدند. دانشآموزان و فارغالتّحصيلان مدرسهی مفيد وقتی به جبهه ميرفتند، با هم میرفتند و ظاهراً خيلي تمایل نداشتند جذبِ بسيج مساجد شوند.
یک نمونه از خلوتگزینی مدارسِ مذهبی ارتباط نداشتن آنها با مساجدی است که در نزدیکی آن مدارس قرار دارد. در بسیاری از اوقات، مسجدي كنار یا نزدیک این مدارس مذهبی هست؛ ولي مدارس اصرار دارند كه نماز جماعت در خود مدرسه برگزار شود و در مساجد برگزار نشود. این فاصله گرفتن از جامعه و تأکید شدید بر حفظ انسجام دروني، از ویژگیهای شناختهشدهی روحیّات فرقهای است.
يكي ديگر از روحیّات فرقهای اين است كه این مدارس اسطورههاي خاصّ خودشان را دارند و این اسطورههایِ متمايز از الگوهای رایج در جامعه را به دانشآموزان معرّفي ميكنند. در مدرسهی علوي، پیوسته از کمالات، امتیازات و ویژگیهای شخصّیتی مرحوم كرباسچيان و مرحوم روزبه صحبت میشود و آنها بهعنوان بزرگترین الگوهای زمان معّرفی میشوند.
مدارس مذهبی معمولاً درونگرا هستند و كارشناسان خاصّ خودشان را دارند و در امور خود (حتّی مراسم مذهبی) معمولاً از افراد معروف جامعه استفاده نمیکنند. در این مدارس، اگر به متخصّصان تعليم و تربيت هم نیاز پیدا کنند، عمدتاً به فارغالتّحصيلان خاصّ خودشان ـكه تعليم و تربيت خواندهاندـ اعتماد دارند و عموماً با آنها همكاری ميكنند. مدارس مذهبی تلاش میکنند خودبسنده و خودکفا باشند و به بیرون از مجموعهی خود نیاز پیدا نکنند. در امر ورزش نیز سعی میکنند که استخر و ورزشگاه خودشان را داشته باشند. زمانی در مدرسهی مفيد، آرايشگاه نیز وجود داشت تا دانشآموزان برای اصلاح سر به آرايشگاههاي بيرون نروند و موهايشان با توّجه به مد روز اصلاح نشود. یکی از اموری که دانشآموزان را به بیرون از مدرسه پیوند میدهد، کلاسهای زبان است. به همین دلیل، در این مدارس تلاش میشود كلاس زبان جداگانه ترتیب داده شود و در خود مدرسه، این کلاسها تشكيل شود. این امر برای مدارس مذهبی با توجّه به محتوای فرهنگی برخی کلاسهای زبان و مطالبی که معلّمهای زبان مطرح میکنند، اهمّیّت بيشتری مییابد.
گاهي اوقات، مدارس مذهبی مناسك، مراسم و فعّالیّتهای جمعی خاصّ خودشان را دارند؛ بهعنوان مثال در مدرسهی مفید، ایدهی اردوی جهادی مطرح شد و سالها در تعطیلات عید و گاه تابستان به اجرا درمیآمد. با این تدبیر، هم پیوند دانشآموزان با دیدوبازدیدهای خانوادگی عید ـکه میتوانست مفسدهانگیز باشدـ منتفی میشد و هم شناختی از نقاط غیرتوریستی کشور ایجاد میکرد. علاوه بر آن، اردوی جهادی مبتنی بر یک کار بدنی نسبتاً سنگین است و فضای موجود در آن معمولاً انسجام بيشتری میان دانشآموزان و مربیّان مدرسه فراهم میکند. هماکنون ایدهی اردوی جهادی تسرّی پيدا كرده و دانشگاهها هم اردوهاي جهادي برگزار میکنند.
یکی دیگر از ابداعات مدرسهی مفید برگزاری جلسات هفتگی بهطور مرتّب و چرخشی در خانهی یکی از دانشآموزان است. در این جلسات، معمولاً مواعظ و آموزههای اخلاقی و دینی مطرح میشود. یکی از ابداعات مدرسهی علوی سبك خاصّ سرود مذهبي بدون موسيقي است. با توجّه به اکراه یا حرمت موسیقی در اسلام، این شیوه از سرودخوانی مورد توجّه دیگر بخشهای مذهبی نیز قرار گرفته است. طلب خلوص تقریباً یکی از ویژگیهای همهی فرقههاست و همهی مجموعههایی که روحیّات و خصوصیّات فرقهای دارند، بر خلوص مجموعه اصرار دارند.
این خلوص معمولاً با گزینشهای نسبتاً سختگيرانه به دست میآید. در مدارس مذهبی نیز برای ورود، فرایند گزینش وجود دارد و برای تداوم حضور در مدرسه و ثبتنام در مقاطع بالاتر، ضرورت حفظ صلاحیت، شرط است. به همین دلیل، اخراج در اين مجموعهها همواره یک گزینهی جدّي بوده است که برای برخی از دانشآموزان گاه آثار روحی بسیار بدی برجای میگذارد. خلوص و یکدستی و یکپارچگی تنها از گزینش دانشآموزان به دست نمیآید؛ بلکه از آن مهمتر، صلاحیت معلّمان است. معمولاً مدارس مذهبی سعي ميكنند معلّمان را از فارغالتّحصيلان خودشان جذب كنند و كمتر ميشود معلّمی را از بيرون مدرسه جذب كنند. در فرقهها و کیشها، معمولاً این ذهنیّت در افراد رواج مییابد که آنها قوم برگزیدهاند. به دلیل اینکه اعضای فرقه یا کیش روال زندگی خود را از افراد عادی متمایز میسازند، حسّ خودبرتربینی نسبت به جامعه بهطور طبیعی در آنها القا میشود. همین خطر در مورد دانشآموختگان مدارس مذهبی نیز وجود دارد. به همین دلیل، در میان فارغالتّحصیلان مدرسهی مفید، تذکّر برای دورکردن چنین ذهنیّتهایی امر رایجی بوده است.
مقایسهی مدرسهی مفید و علوی
در بخش قبل، وجوه اشتراک مدارس مفید و علوی که احتمالاً در بسیاری از مدارس مذهبی دیگر نیز وجود دارد، برشمرده شد. در ادامه، مقايسهاي بين مدرسهی مفيد و علوی در فاصلهی زمانی 1360 تا 1380، ارائه میشود تا نقاط افتراق آنها نیز برجسته شود.
ایدهی اصلی در مدرسهی علوي اصلاح از پايين بوده است. مرحوم کرباسچیان اعتقاد داشت كه تربيت فرايندی طولاني است و بايد يك فرد را از همان كودكي تربيت كرد تا او پدر شود و بعد، خانوادهاش را اصلاح كند و بعد، اعضای آن خانواده، خانوادهی خود و همينطور این زنجیره بهشکل شبکهای ادامه یابد تا نهایتاً جامعه اصلاح شود. ديدگاه مقابل دیدگاه اصلاح از بالا بود كه امام خمینی به آن اعتقاد داشت. امام خمینی معتقد بود تا وقتی حکومت با استفاده از ابزارهایی که در اختیار دارد، جامعه را به فساد میکشد، اصلاح از پایین بیفایده یا کمفایده است. به همین دلیل، امام خمینی مسیر فعّالیّت سیاسی برای ایجاد حکومتِ دینی را دنبال کرد؛ ولی مرحوم کرباسچیان (علّامه) تثبیت و گسترش مدارس مذهبی را مورد توجّه قرار داد. اشخاصی که مدرسهی مفید را راهاندازی و اداره كردند، خود از فارغالتّحصيلان مدرسهی علوي بودند؛ امّا به همراهي با حكومت دینی، انقلاب و اصلاح از بالا اعتقاد داشتند.
سیاست اصولی مدرسهی علوی پیش از انقلاب، پرهیز از فعّالیّت سیاسی بود. گاه گفته میشود که این تاکتیکی برای حفظ مدرسه در مقابل فشارهای نهادهای امنیّتی وقت بوده است؛ امّا به نظر میرسد این تحلیل همهی واقعیّت نباشد؛ زیرا مشی مدرسهی علوی در سالهای بعد از انقلاب نیز کماکان حفظ فاصله از عرصهی سیاست بوده است. این موضع در نقطهی مقابل مدرسهی مفید است. مدرسهی مفید اصولاً با هدف کمک به حکومت دینی و تقویتِ جمهوری اسلامی تأسیس شد و انتظار و امید بنیانگذاران و ادارهکنندگان آن این بود که دانشآموختگان این مدرسه بتوانند در آینده، نیازهای کارشناسی حکومت را برآورده سازند.
در مدرسهی علوي بر مرجعيّت آیتالله خويي تأكيد بود؛ امّا مدرسهی مفيد بر مرجعیّت امام خمینی تأکید داشت. با توجه به اهمّیّت موضوع مرجعیّت برای اقشار مذهبی، بهخوبی میتوان تفاوت این دو نگاه را مشاهده کرد. باید توجّه داشت که با توجّه به نبودِ اقبال از سوی آیتالله خویی از ایدهی ولایتفقیه و حکومت دینی، معرّفی ایشان بهعنوان مرجع، چه پیام مشخّصی را به همراه دارد.
تفاوت نظری مدرسهی مفید و علوی، خود را در مراسم و بزرگداشتها نیز نشان داده است. تأكيد مدرسه علوي بر مناسك عبادي نظیر جشن عيد غدير و تولّد امام زمان (عج) بوده است؛ امّا در مدرسهی مفيد، جشن عید غدیر و تولّد امام زمان جایگاهی مشابه دیگر اعیاد داشت و تأکید ویژه و غیرعادی روی آن نمیشد؛ امّا سالگرد ارتحال امام خمینی و هفتهی شهدا با شکوه برگزار میشد.
در مدرسه علوي، بر دو مفهوم شیعی مهدويّت و ولايت سیاسی و معنوی حضرت علي (ع) تأکید بسیار میشد؛ امّا در مدرسهی مفيد، بر مناسک اجتماعی اسلام نظیر نماز جمعه تأکید میشد. یک نماد توجّه مدرسهی مفید به عرصهی سیاست، وجود کلاسهای تحلیل سیاسی برای مقاطع عالی دبیرستان بود. قطعاً مدرسهی علوی چنین درسی را بهطور رسمی برای دانشآموزان ارائه نکرده است. در مدرسهی مفید، حتّی وقتیکه درس اخلاق گذاشته بود، استاد آن یعنی آقاي مظفّرينژاد ـكه از فعّالان سیاسی جناح چپ اسلامی بود و در مجلس چهارم شورای اسلامی نماینده بودـ پیوسته بر مفاهیمی چون قسط و عدل تأکید میکرد و وجود نابرابري در جامعه را تقبیح مینمود.
موقعیّت جغرافیایی مدرسهی مفید موجب میشد تا این مدرسه بيشتر دانشآموزان ممتاز از طبقهی متوسّط را جذب کند. با توجّه به اینکه مدرسهی مفيد 1 در خيابان زنجان و نزدیک خیابان آزادی است، افرادی از همان اطراف، جذب مدرسه میشدند. همواره تعدادی از دانشآموزان از محلّات پایین شهر و تعدادی نیز از بالای شهر حضور داشتند؛ امّا غالب دانشآموزان در مناطق میانی شهر تهران زندگی میکردند.
كمكهاي مالي مكتب امیرالمؤمنین (ع) هم موجب میشد تا فشار برای جذب شهریّه از خانوادهها وجود نداشته باشد و به همين دلیل، امکان جذب اقشار فقير وجود داشت؛ امّا مدرسهی علوي و نيكان بيشتر دانشآموزان خانوادههای متموّل را جذب کردند.
شاید یک دلیل آن این بود که بخشی از بازاریان تهران در خیابان ایران زندگی میکردند و با توجّه بهواقع شدن مدرسهی علوی در خیابان ایران، بهطور طبیعی حضور آنها در مدرسه بيشتر میشد.
محافل دينی كه خارج از مدرسه برگزار میشود و فارغالتّحصيلان مدرسهی علوي بيشتر در آن شرکت میکنند، با محوریّت سخنرانی افرادی چون دكتر اسديگرمارودی شکل میگرفت؛ امّا دانشآموختگان مفيدي در محافل خود بيشتر از مرحوم سیّد علی آقانجفي و بعدها حجّتالاسلام پروازی استفاده میکردند.
هر دوی این روحانیان بهشدّت علاقهمند به امام خمینی بودند و در زمان جنگ، حضور جدّی در جبهه داشتند و به همین دلیل، مورد اقبال رزمندگان بودند و پس از جنگ نیز در هيئت رزمندگان اسلام حضور داشتند.
همواره در مورد مدرسهی علوی (و نیکان و احسان) این اتّهام مطرح بوده که آنها با انجمن حجّتيّه ارتباطات و مراوداتی دارند، امّا در مورد مدرسهی مفيد اتّهام همکاری با اصلاحطلبان و فتنهگران مطرح میشد. فارغ از درست یا غلط بودن این اتّهامات، هر دو مدرسه اين اتّهامها را نفي ميكردند.
به نظر میرسد که مدرسهی علوی بهشدّت به مسیر طیشده وابسته شده است. این امر یادآور آن چیزی است که در اقتصاد توسعه، اصطلاحاً «وابستگی به مسیر[1]» خوانده میشود. این امر خود را به شکل ماندن در «تلهی بنیانگذار» نیز نشان میدهد. مقصود از این تعبیر این است که ایدههای بنیانگذاران مدرسه که در زمان شروع موفّق بوده، لزوماً در ادامهی راه مناسب نیستند؛ ولی جاذبهی موفّقیّت گذشته مانعی روانی و حتّی سازمانی برای تجدید نظر در آنها ایجاد میکند.
مدرسهی مفید با سرعت بیشتری نسبت به رویّههای اتّخاذشده تا نیمهی دههی هفتاد، بازبینی انتقادی کرد. شاید نقدی که بتوان به مدرسهی مفید وارد کرد، آن است که در این مسیر، شاید بیش از حد جلو رفته باشد و در برابر وسوسهی تغییر، اینرسی کمتر از اندازه لازم داشته است.
تحوّل مدرسهی مفید در گذر زمان
طبیعتاً هیچ مجموعهی اجتماعی نمیتواند بهطور صددرصد خود را از تحوّلات اجتماعی زمان مصون نگاه دارد و مدارس مذهبی نیز در طول زمان، تغییر و تحوّلاتی داشتهاند. با توجّه به شناخت نگارنده از مدرسهی مفید، میتوان ادّعا کرد که مدرسهی مفید چهار دورهی عمده داشته است: 1) سال 1360 تا پايان جنگ؛ 2) پایان جنگ تا حدود 1378؛ 3) سال 1378 تا 1390؛ 4) از 1390 تا کنون.
مشخصّهی مدرسه در دورهی اوّل، حدّاكثر همنوايي مدرسه با حکومت بوده است. در این مقطع، مدرسه بر حمایت از جمهوری اسلامی تأکید داشته است. در نتیجه، معلّمان و دانشآموزان زیادی در جبهه حضور داشتند که پیامد آن، تقدیم بیش از هفتاد شهید از این مدرسه است که نوعی رکورد به حساب میآید. نكتهی جالب اين است كه تشييع جنازهی برخی از آنها از مقابل منزلشان نبوده؛ بلكه از مقابل مدرسه بوده است؛ يعني مدرسه براي خانوادهی شهدا جایگاه مهمتری داشته است. در آن مقطع و تا سالهای پس از جنگ، آموزش نظامي هم جزء دروس مدرسه بود.
مشخّصهی مدرسه در دورهی دوم، یعنی از پايان جنگ تا سال 1378، دورهی موضعگیری انتقادی در قبال حکومت است. پس از جنگ، با تغيير رهبري و رياست جمهوري در حكومت و به حاشیه رانده شدن جریان چپ اسلامی، جوّ حاکم بر مدرسهی مفید در جهت انتقاد از سیاستهای حاکم قرار داشت. اين امر در كلاسهاي تحليل سياسي و حتّی اخلاق انعكاس ميیافت. با توجّه به تغییر فضای جامعه در سالهای پس از جنگ، مدرسهی مفید که در دورهی اوّل پیوند بيشتری با جامعه داشت، انزوای بيشتری را نسبت به جامعه انتخاب کرد و بيشتر به سمت رفتار فرقهای سوق پیدا کرد.
در سال 1378، شایعهی رسوایی اخلاقی یکی از مسئولان مدرسه تغییرات زیادی را بهوجود آورد و انشعاب بزرگي را ايجاد کرد. اگرچه در مدرسهی مفید تا آن زمان، گرایش به جریان چپ غالب بود؛ ولی کسانی نیز بودند که به جریان اصولگرا و راست تمایل داشتند. واقعهی مذکور موجب شد تا انشعاب عملی شود و كساني كه به حکومتِ پس از جنگ گرايش بيشتری داشتند، از مدرسه خارج شوند و مدرسهی ميزان را تأسيس كنند. همزمان، کسانی که به روندهای آموزشی و تربیتی حاکم بر مدرسه انتقاد داشتند، فرصت را مغتنم شمردند و نقدهای جدّی خود را مطرح ساختند. این امر موجب شد تا گروه جدیدی بر سرکار آید و دورهی سوم تحوّلات مدرسهی مفید رقم بخورد. گروه جدید نگاه بازتر و مثبتتری به مدرنیته و مفاهیم و ابزارهای آن داشتند.
نشانهی این تغییر تأسیس دبيرستان علوم انسانی مفيد بود؛ همچنین مدرسه، علوم تربيتي مدرن را به رسميّت شناخت و معلّمان تشويق شدند تا در رشتههای مرتبط در دانشگاه تحصيل كنند. درس زبان انگليسي كه همواره نقطهی ضعفی برای مدرسهی مفيد بود، جدّيتر گرفته شد. تجدیدنظرطلبی در روالهای سابق مدرسه تا آن حد بود که بحث جواز حضور موسیقی در مدرسه بهطور جدّی مطرح شد؛ امّا نهایتاً تصویب نشد. نشانهی تحوّل مدرسه به سمت مدرنيته در بيانیّهی مأموريّت مدرسهی مفيد ديده ميشود. در این بیانیّهی مأموریّت، علاوه بر اشاره به حيات طيّبهی متّكي بر ايمان و عمل صالح، بهصراحت به لزوم تربيت شهروند مطلوب جهاني براي زيست فعّال در جهان متكثّر كنوني اشاره میشود؛ یعني فرد مذهبي بتواند در جهان زندگي كند. این مقطع از مدرسهی مفید با تحوّلات سال 1388 و پیامدهای آن پایان میپذیرد. با توجّه به مشارکت برخی دانشآموزان و معلّمان مدرسه در اعتراضات خیابانی، نهادهای اطّلاعاتی نسبت به مدرسه حسّاس شدند و مسئولان آن را تحت فشار قرار دادند که در نتیجه، آن تغییرات مدیریّتی رقم خورد.
از سال 1390 به اینسو، دورهی چهارم تحوّلات مدرسهی مفید شروع شد. در این دوره، اين احساس در میان مسئولان مدرسه ایجاد شد كه هويّت ديني مدرسه كمرنگتر از حدّ قابل قبول شده است. مدرسهی مفيد از سال 90، احساس كرد هويّت دينياش تضعيف شده و بايد تقويت شود. با درگذشت آیتالله موسویاردبیلی بهعنوان آخرين بنيانگذار زندهی مدرسه، راه برای تغییرات بيشتر هموار شد. به نظر میرسد مدرسهی مفید بعد از گذراندن سه دورهی تحوّل نسبتاً شدید، از پختگي بيشتري بهره میبرد. از یکسو، دیگر شیفته و ملزم به تداوم الگوهاي دههی 60 نیست و از دیگرسو نیز تصوّر نمیکند که علوم تربيتي جديد بتواند معجزهی اساسی ایجاد کند. همچنین مدرسهی مفید به این جمعبندی رسیده است که فاصلهی بيشتر و منطقیتری با عرصهی سیاست داشته باشد.
جمعبندي و ارزیابی انتقادی
مدارس مذهبی، پاسخی ابداعی از سوی جامعهی مذهبی ایران به تحوّلات اجتماعی ناشی از ورود مدرنیته به ایران بود. با توجّه به نقش چشمگیر اقشار تحصیلکردهی مذهبی در تحقّق انقلاب اسلامی و تداوم نظام برآمده از آن، نمیتوان اهمّیّت اجتماعی این مدارس را نادیده گرفت. در کنار اهمّیّت اجتماعی، این مدارس ابداعاتی در عرصهی شیوههای تعلیم و تربیت علمی و مذهبی عرضه کردهاند که تا کنون، بهطور جامع مورد بررسی و تحلیل قرار نگرفته و نقاط مثبت و منفی آن واکاوی نشده است.
اگرچه جامعهی ایران بیش از صد سال است که با مسئلهی تعارض و آشتی سنّت و مدرنیسم درگیر است؛ امّا متولّیان مدارس مذهبی که در سطح اجرا و عمل حضور دارند، نمیتوانند اقدامات خود را به حلّ نظری این تعارض منوط کنند و ناگزیر از انتخاب و اجرا هستند. شاید بتوان ادّعا کرد که شیوههای ابداعی مدارس مذهبی در گذشته، برای ارائهی راهکار در مورد چگونگی حلّ تعارض سنّت و مدرنیسم، موفّق بوده؛ امّا به نظر نمیرسد که آن تجویزها در ادامهی مسیر لزوماً کارگر باشند. امروزه، مدارس مذهبي با يك نوع بلاتكليفي مواجه هستند. برخی از آنها در تلهی بنیانگذار افتادهاند؛ امّا برخی دیگر نظیر مدرسهی مفید توانستهاند از آن تله رها شوند. به نظر میرسد هماکنون مسئلهای كه این مدارس بهطور عام و مدرسهی مفید بهطور خاص با آن روبهروست، تعريف هويّت جديد است: هویّت دینی در عصر جهانیشدن.
نكتهی آخر اينكه تا کنون، عموم مدارس مذهبی بهدلیل رقابتهای رایج و همچنین واگرایی مبانی فکری، از همکاری با هم خودداری کردهاند؛ امّا چنین به نظر میرسد که امواج شدید مدرنیته الزام میکند که برای این مدارس مفیدتر آن است که گزینهی همکاری و همفکری را در پیش گیرند. انباشت تجربه و دانش و سهیم کردن امکانات میتواند همهی آنها را در ادای رسالتی که بر عهده گرفتهاند، موفّقتر از پیش سازد.
مدارس مذهبی در ایران، هماکنون بهاندازهی کافی سابقه پیدا کردهاند که بتوان ارزیابی علمی از اثربخشی آنها داشت. بیتردید، این مدارس از اجرای پروژههای آسیبشناسی و تحقیقات مربوط به وضعیّت فارغالتّحصیلان منتفع میشوند و میتوانند ارزیابی درستتری از میزان کامیابی یا ناکامی خود داشته باشند.
منابع
کرمیپور، حمید، جامعهی تعلیمات اسلامی (آیتالله شیخ عبّاسعلی اسلامی و نقش آن در انقلاب اسلامی)، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۰.
ملکیان، مصطفی، سنّتگرایی، تجدّدگرایی و پساتجدّدگرایی، سلسلهجزوات درسگفتاری، دانشگاه صنعتی شریف، 1378.
همیلتون، مالکوم، جامعهشناسی دین، ترجمهی احمد ثلاثی، نشر ثالث، 1394.
[1]. Path dependency