کتاب «نقش مربیراهنما در تربیت مدرسهای» بازنشر حدود 50 مقاله است که دکتر سعیدنیا طی سالهای 1374-1380 در مجلات سما دانشگاه آزاد اسلامی به رشتهی تحریر درآورده است. این اثر توسط محمد ضیائی موید دانشآموختهی دکتری فلسفه تعلیم و تربیت و پژوهشگر تعلیم و تربیت جمعآوری و تنظیم گردیده و به شکل کنونی تبدیل شده است.
نویسنده در مقدمهای جامع به بررسی تحول نقش معلم میپردازد. این کتاب علاوه بر مقدمه مشتمل بر پنج فصل است. فصل اول آن «اصول نگرشی در نظام مدرسه» است. در این فصل نوع نگاه و رابطهی نگرشهای مختلف به انسان، یادگیری، تربیت دینی و کار جمعی مورد بحث قرار گرفته است. در ادامه به گفتگو پیرامون موضوعات مهمی چون آفات مزمن آموزش مدرسهای، ویژگیهای معلم موفق و انگیزه برای یادگیری میپردازد.
در فصل دوم به بررسی نظام اجرایی مدرسه میپردازد. بحثهایی مثل یکپارچگی نظام تربیت، تمرکز در تصمیمگیری، برخورداری از روش مناسب ارزیابی. در این بخش همچنین به بررسی پدیدهی شورا در مدارس میپردازد و توضیح میدهد که این نهاد مهم در مدارس موفق جایگاهی ویژه دارد.
در فصل سوم، نویسنده به یک وجه تمایز دیگر مدارس موفق طی سالیان اخیر که بهرهگیری از مربیراهنما است میپردازد. وی در این بخش به اصول کار معلمراهنما، تمرکز در تصمیمگیری، تجمیع اطلاعات، ارتباط مدوام و الگوپذیری برای دانشآموزان، برتری دادن عاطفه و محبت نسبت به رویکردهای دیگر میپردازد. از مهمترین وظایف مربیراهنما، ارتباط با دانشآموزان، اولیای دانشآموزان و همکاران و معلمان است. لازمه ارتباط درست و موفق با این سه گروه این است که مربیراهنما از مسائل تربیتی آگاه باشد و مطالعات منظمی در این موضوعات داشته باشد یا خود در رشتهی علوم تربیتی تحصیل کند. مربیراهنما باید اهل مطالعه باشد و اطلاعات عمومی بالایی داشته باشد. همچنین به جهت اثرگذاری مذهبی در دانشآموان باید دارای نگرش صحیح دینی و اهل رعایت و عمل به اصول اخلاقی و دینی باشد.
فصل چهارم به بررسی اهداف مربیراهنما در مدرسه میپردازد که از موارد ذکر شده میتوان به تقویت نگرش و روحیهی مذهبی، بیان اهداف دورانهای مختلف تحصیلی مانند دبستان، متوسطهی اول (مقطع راهنمایی پیشین)، متوسطهی دوم (مقطع دبیرستان پیشین) اشاره کرد. از دیگر مسائل معلمراهنما تعامل با دانشآموزان در دوران بلوغ است و نحوهی تربیتی که باید برگزینند. در این دورهی سنی از لحاظ فکری و جسمی در دانشآموزان تغییرات ایجاد میشود و تربیت آنها نیازمند دانستن و بهرهگیری از نکات ظریفی مانند آگاهیبخشی هوشمندانه و ایجاد فضای عاطفی است. از دیگر نکاتی که در این بخش بدان اشاره شده است و مربیراهنما باید آن مدنظر داشته باشد، تلاش برای پیشرفت تحصیلی دانشآموزان و بهرهگیری از نظام ارزشیابی است که گویای میزان فهم دانشآموز باشد. آموزش کارگروهی و ایجاد گروه برای همسالان و همچنین تلاش برای تدریس موثر و پرورش رفتارهای مطلوب مانند نوع لباس پوشیدن و تعامل با سایرین (روابط اجتماعی) نیز باید مورد توجه مربیراهنما باشد که در این کتاب راهکارها و نکات مهمی برای آن ارائه شده است.
در فصل آخر کتاب حاضر به نقد و آسیبشناسی پدیدهی مربیراهنما پرداخته شده است. مولف که خود سالها در مدرسه حضور داشته است و سالیان زیادی مربیراهنما بوده به تشریح نقایص این پدیده و تلاش برای رفع اشکالات و بهبود آن میپردازد. وی آسیبها را در سه دستهی مجزا میآورد: 1. آسیبهایی که متوجه مربیراهنما است، مانند خود بزرگبینی و ویژهپنداری؛ 2. آسیبهایی که متوجه دانشآموازان است مانند متکی بار آمدن و جدا شدن از خانواده؛ 3. آسیبهایی که متوجه کار مربیراهنما است مانند پایین آمدن کیفیت کار و روزمرگی.