در مسیر زندگیمان به اطراف نگریستیم، امّا جز غربالهایی ریز و درشت، در این دوران سیاه غیبت پدرمان ندیدیم!…
گروهی با تمام ناتوانی سوار بر تئوریهای خودساخته، یگانه آفریدگار عالم را نشانه رفتهاند و برای دوری مردمان عالم از توحید فطری و مستدل، دام سخن گستراندهاند.
جمعی دیگر عصمت و علم و فضایل آن چهارده نور پاک را برنتافتهاند و با نفی حقایق روشن تاریخی و روایی، در صدد برآمدهاند تا آن انوار را به خیال خود به تاریکی برند.
بعضی از بی حاصلی دین در دنیای امروز دم میزنند و دیگرانی نیاز رجوع به متخصّصان و عالمان دین را منکر گشته و مردم را به چاه ضلالت میکشانند.
هر روز فرقهای باطل، بر خاکسترِ باقی مانده از اعتقادات حق عدّهای برافراشته میگردد.
گروهی بر بی اخلاقی تکیه کردهاند و به نام دین، آبرویی از دین باقی نگذاشتهاند و برخی در مقابل به بهانهی اخلاق، دین را به حداقلها تقلیل دادهاند…
ـ تواضع
ـ بخشش
ـ همسایه داری
ـ مهربانی با دیگران
ـ ندامت و عذرخواهی
ـ دوری از غضب و خشم
ـ خودداری از اذیت و آزار
ـ محبت به همسر و خانواده
ـ احترام به پدر و مادر و بزرگان
ـ عدم سرکشی در زندگی دیگران
ـ کمک مادی و معنوی به دیگران
ـ گرمی و دوستی در روابط خانوادگی
ـ پرهیز از نیش و کنایه و ملامت و غیبت و تهمت و دروغ و نمیمه در گفتارها و رفتارهایمان
و موارد دیگر، همان تربیت و اخلاق دینی است، که به تاراج رفته و نه تنها در «عمل» اثری از آن نیست، بلکه گاه در «نظر» نیز، برخی نواندیشان، دیگر آن را اخلاق نمیشمارند یا دست کم الزامی بر عمل مطابق با آن نمیبینند.
عفت و خودکنترلی برای والدینِ با دغدغه، آرزویی دست نایافتنی شده است و نوجوانان و جوانان را مینگری که افسار شهوت خویش رها کردهاند و دیگر قُبحی در برخی افعال، به چشمِ بسته شدهی دلشان، نمایان نمیشود.
شیعیان، این ایتام آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم را حیران در مسیر درست نظاره کردیم و به فرمودهی منقول از آقا امام حسن عسکری علیهالسلام بیشتر متذکر گشتیم:
وَ أَشَدُّ مِنْ یُتْمِ هَذا الْیَتیمِ، یَتیمٌ [یَنْقَطِعُ] عَنْ إمامِهِ لایَقْدِرُ عَلَى الْوُصولِ إلَیْهِ وَ لایَدْری کَیْفَ حُکْمُهُ فی ما یُبْتَلَى بِهِ مِنْ شَرائِعِ دینِهِ. أَلا فَمَنْ کانَ مِنْ شیعَتِنا عالِماً بِعُلومِنا و هَذا الْجاهِلُ بِشَریعَتِنا الْمُنْقَطِعُ عَنْ مُشاهَدَتِنا یَتیمٌ فی حِجْرِهِ، أَلا فَمَنْ هَداهُ وَ أَرْشَدَهُ وَ عَلَّمَهُ شَریعَتَنا، کانَ مَعَنا فی الرَّفیقِ الْأَعْلى.
و شدیدتر و سختتر از یتیمیِ این یتیم (یتیمِ پدر از دست داده)، یتیمی است که از امامش دورافتاده و منقطع باشد و دسترسی به امام برایش امکان نداشتهباشد و حکم دین را در مسائل مورد ابتلایش نداند.
آگاه باشید هر کس از شیعیان ما که عالم و آگاه به علوم ما باشد و این جاهل به شریعت و مذهب ما که از مشاهدهی ما محروم مانده، یتیم در دامان او باشد، پس هر آن کس که او را هدایت نماید و به راه راست رهنمون گردد و شریعت و مذهب ما را به او بیاموزد، آگاه باشید که او در رفیق اعلی (جایگاه انبیاء علیهمالسلام در بهشت) با ما خواهدبود.
پس دانستیم که یکی از بهترین کارها در این زمانهی غربالها، تربیت و کفالت ایتام آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم است.
در این چاه غیبت و دوری، خود را برای این کار نیز حیران و سرگردان دیدیم. در این واماندگی و درماندگی، چاره را از آنِ چارهسازان دیدیم و روزنهی امیدی برای خود یافتیم تا به مدد الهی و توسل به ذوات مقدّسشان، دین خویش را همچون آتش بر دست حفظ نماییم:
… فَأَمَّا مَنْ کَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ، حَافِظاً لِدِینِهِ، مُخَالِفاً لِهَوَاهُ، مُطِیعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ یُقَلِّدُوهُ …
… پس هر فقیهى که مراقب نفس خود بوده و حافظ دینش است و با نفس خود مخالف است و مطیع امر مولى میباشد، بر عوام است که از چنین فقیهى تقلید کنند …
نگریستیم و دیدیم که چاره در رعایت اوامر مولاست و راه خود مولا -برای شناخت دستوراتش- را در اطاعت از عالمانی پاک سرشت و تقوا منش دیدیم، تا در هر کار و رفتاری، خود را با موازین الهی سازگار کنیم.
نیک نگریستیم و دانستیم که بدون فقه، تربیت راهی به بیراهه خواهدبود و رضای مولا در گروِ تربیت و آموزش در چهارچوب اوامرش است؛
لذا بر آن شدیم که دست در دست متولیان تربیت دینی جامعه دهیم و سعی نماییم که تعلیم و تربیت را در محدودهی اوامر شرع مقدس اسلام پیبگیریم.
دقت داشته و داریم که از فقهِ مصطلح، چهارچوب عملکرد خویش در حوزهی تعلیم و تربیت طلب کنیم و از آن، انتظارِ پیشنهاد و ارائهی روش و راهکار آموزشی و تربیتی نداشته باشیم.
می دانیم که فعالیت در مدارس در حوزه آموزش، تربیت و امور اداری، همچون دیگر عملکردهای اختیاری انسان، لازم است در چهارچوب دستورات دین قرار گیرد. در جایی که یکی از اهداف تعلیم و تربیت، تربیت دینی است، این موضوع از اهمیت بیشتری برخوردار است، چراکه بدون مراعات این چهارچوبها علاوه بر دینی نبودن تربیت، نتیجهی آن از هدف تربیت دینی فاصلهی معناداری خواهد داشت.
از این رو لازم است در حوزه فعالیت های مدرسه ای و در تمام ابعاد آن، به احکام دین توجه کافی نمود. از سوی دیگر پیچیدگی امر تربیت و نیز آموزش سنین مختلف، سبب شده است که احکام هر فعالیت به راحتی به دست نیاید و از جهت های مختلف احکام مختلفی بدان مرتبط گردد، که سبب شود فعالیتی از یک سو از نظر شریعت لازم و از جهت دیگر دارای اشکال باشد.
بررسی مسائل مدرسهای از نقطه نظر فقهی و به عبارت دیگر دانش میان رشته ای «فقه مدرسه»، در حدود 15 سال گذشته در جلساتی با حضور متخصصین امر تربیت و همچنین متخصصین علم فقه، مورد اهتمام واقع شده و در همین راستا به تدوین عناوینی در ذیل این دانش پرداختهشده. فقه مدرسه -همانطور که به تفصیل در کتاب منتشر شده به همین نام تبیین شده- درصدد:
کتاب فقه مدرسه بر آن است تا ابعاد فوق را واکاوی نموده و راهکاری برای بررسی صحیح آن ارائه دهد.
در این راه، دست یاری به سوی شما دراز می کنیم و نیازمند تجربهها و آموزههای شما هستیم…